کد مطلب:276 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

احکام اجاره
اجاره به دو گونه است: اجاره اشیاء و اجاره اشخاص. در مورد اوّل اجاره عقدی است كه به موجب آن مستأجر در مدّت معیّن، مالك منافع مورد اجاره و موجر مالك اجاره بها می گردد و اجاره دهنده (موجر) و كسی كه چیزی را اجاره می كند (مستأجر) باید مكلّف و عاقل باشند و به اختیار خودشان اجاره را انجام دهند و نیز باید در مال خود حقّ تصرّف داشته باشند; پس «سفیه» كه مال خود را در كارهای بیهوده مصرف می كند، اگرچه حاكم شرع نیز او را منع نكرده باشد، اگر چیزی را اجاره كند یا اجاره دهد نافذ نیست.



(مسأله 2420) انسان می تواند از طرف دیگری وكیل شود و مال او را اجاره دهد.



(مسأله 2421) اگر ولی یا قیّم بچّه، مال او را اجاره دهد یا خود او را اجیر دیگری نماید اشكال ندارد، و اگر مدّتی پس از زمان بلوغ او را جزء مدّت اجاره قرار دهد، بعد از آن كه بچّه بالغ شد، می تواند بقیّه اجاره را به هم بزند، ولی هرگاه به گونه ای بوده كه اگر مقداری پس از زمان بلوغ او را جزء مدّت اجاره نمی كرد، بر خلاف مصلحت وی بود، نمی تواند اجاره را به هم بزند.



(مسأله 2422) بچّه صغیری كه ولیّ ندارد، چنانچه خودش طالب اجاره باشد با اجازه مجتهد می توان او را اجیر كرد وكسی كه به مجتهد دسترسی ندارد، می تواند از یك نفر مؤمن كه عادل باشد اجازه بگیرد و او را اجیر نماید، به شرط آن كه اجیر گرفتن بچّه نابالغ به مصلحت او بلكه بنابر احتیاط واجب ترك آن دارای مفسده برای بچّه نابالغ باشد.



(مسأله 2423) موجر و مستأجر لازم نیست عقد اجاره را به صیغه عربی بخوانند، بلكه اگر مالك به كسی بگوید: «ملك خود را به تو اجاره دادم» و او بگوید: «قبول كردم»، اجاره صحیح است; و نیز اگر حرفی نزنند و مالك به قصد این كه ملك را اجاره دهد، آن را به مستأجر واگذار كند و او هم به قصد اجاره كردن تحویل بگیرد، اجاره صحیح می باشد.



[398]

(مسأله 2424) اگر انسان بدون صیغه خواندن بخواهد برای انجام عملی اجیر شود، همین كه با رضایت طرف معامله مشغول آن عمل شود، اجاره صحیح است.



(مسأله 2425) كسی كه نمی تواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده یا اجاره كرده، صحیح است.



(مسأله 2426) اگر خانه یا مغازه را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه فقط خود او از آنها استفاده نماید یا از ظاهر كلام او این چنین فهمیده شود، مستأجر نمی تواند آن را به دیگری اجاره دهد و اگر شرط نكند یا از ظاهر كلام او این چنین فهمیده نشود، می تواند آن را به دیگری اجاره دهد ولی اگر بخواهد به زیادتر از مقداری كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، باید در آن كاری مانند تعمیر و سفید كاری انجام داده باشد یا به غیر جنسی كه اجاره كرده آن را اجاره دهد، مثلاً اگر با پول اجاره كرده به گندم یا چیز دیگری اجاره دهد.



(مسأله 2427) اگر خانه یا مغازه را مثلاً یك ساله به صد تومان اجاره كند و از نصف آن خودش استفاده نماید و صاحب ملك با او شرط نكند كه فقط خود او از آن استفاده نماید یا از ظاهر كلام او این چنین فهمیده نشود، می تواند نصف دیگر آن را به صد تومان اجاره دهد، ولی اگر بخواهد نصف آن را به زیادتر از مقداری كه اجاره كرده، مثلاً به صد و بیست تومان اجاره دهد، باید در آن كاری مانند تعمیر انجام داده باشد یا به غیر جنسی كه اجاره كرده اجاره دهد.



(مسأله 2428) اگر غیر از خانه، مغازه و اتاق چیز دیگری مانند زمین، كشتی، اتومبیل سواری یا اتوبوس را اجاره كند و مالك با او شرط نكند كه فقط خودش از آن استفاده نماید یا از ظاهر كلام او این چنین فهمیده نشود، می تواند آن را به بیشتر از مقداری كه اجاره كرده به دیگری اجاره دهد.



(مسأله 2429) در «اجاره اشخاص» كسی كه اجاره می كند «مستأجر» و كسی كه مورد اجاره قرار می گیرد «اجیر» و مال التّجاره «اجرت» نام دارد; حال اگر اجیر با انسان شرط كند كه فقط برای خود انسان كار كند، نمی شود او را به دیگری اجاره داد، و اگر شرط نكند و اطلاق اجاره هم منصرف به این نباشد كه برای خود انسان كار كند، چنانچه او را به چیزی كه اجرت او قرارداده اجاره دهد باید زیادتر نگیرد، و اگر به چیز دیگری اجاره



[399]

دهد می تواند زیادتر بگیرد.



(مسأله 2430) اگر انسان اجیر شود كه كاری را انجام دهد ـ مثلاً لباسی را بدوزد ـ نمی تواند دیگری را برای آن كار به قیمت كمتر اجیر كند مگر این كه مقداری از كار را خودش انجام دهد ـ مثلاً پارچه را خودش ببرد ـ و در مورد تحویل دادن پارچه به دیگری باید از صاحب پارچه اجازه بگیرد.





شرایط مالی كه آن را اجاره می دهند



(مسأله 2431) مالی كه اجاره می دهند چند شرط دارد:



اوّل: آن كه معیّن باشد; پس اگر بگوید: «یكی از خانه های خود را اجاره دادم» درست نیست.



دوم: مستأجر آن را ببیند یا كسی كه آن را اجاره می دهد، خصوصیّات آن را بگوید تا كاملاً معلوم باشد.



سوم: تحویل دادن آن ممكن باشد، پس اجاره دادن اسبی كه فرار كرده باطل است.



چهارم: آن مال به واسطه استفاده كردن از بین نرود، پس اجاره دادن چیزهایی كه با استفاده مستهلك می شوند، مانند نان و میوه و خوردنی ها صحیح نیست.



پنجم: استفاده ای كه مال را برای آن اجاره داده اند ممكن باشد; پس اجاره دادن زمین برای زراعت در صورتی كه آب باران برای آن كفایت نكند و از آب نهر هم مشروب نشود، صحیح نیست.



ششم: چیزی را كه اجاره می دهد مال خود او باشد، و اگر مال كس دیگری را اجاره می دهد، در صورتی صحیح است كه صاحب آن رضایت دهد.



(مسأله 2432) اجاره ملك به طور مشاع جایز است، خواه اجاره دهنده دارای قسمت مشاع باشد و بخواهد آن را اجاره دهد و یا مالك تمام ملك باشد و سهمی مانند یك دوم یا یك سوم آن را، به طور مشاع اجاره دهد; البتّه در صورت اوّل باید با اجازه شریك خود ملك را به مستأجر تحویل دهد.



(مسأله 2433) اجاره دادن درخت برای آن كه از میوه آن استفاده كنند اشكال ندارد.



(مسأله 2434) زن می تواند برای آن كه از شیرش استفاده كنند اجیر شود و لازم



[400]

نیست از شوهر خود اجازه بگیرد، ولی اگر به واسطه شیر دادن حقّ شوهر از بین برود، بدون اجازه او نمی تواند اجیر شود.





شرایط استفاده از مورد اجاره



(مسأله 2435)استفاده ای كه از مورد اجاره می برند چهار شرط دارد:



اوّل: آن كه حلال باشد، بنابر این اجاره دادن مغازه برای شراب فروشی یا نگهداری شراب و كرایه دادن حیوان برای حمل و نقل شراب باطل است.



دوم: پول دادن برای آن استفاده، در نظر مردم بیهوده نباشد.



سوم: اگر چیزی را كه اجاره می دهند چند نوع استفاده داشته باشد، استفاده ای را كه مستأجر باید از آن ببرد معیّن نمایند، مثلاً اگر حیوانی را كه سواری می دهد و بار می برد اجاره دهند، باید در هنگام اجاره معیّن كنند كه سواری یا باربری آن یا همه استفاده های آن، مال مستأجر است.



چهارم: مدّت استفاده را معیّن نمایند به نحوی كه ابتدا و انتهای آن معلوم باشد و در اجاره اشخاص اگر مدّت معلوم نباشد ولی عمل را معیّن كنند، مثلاً با خیّاط قرار بگذارند كه لباس معیّنی را به نحو مخصوصی بدوزد، كافی است.



(مسأله 2436) اگر ابتدای مدّت اجاره را معیّن نكنند، ابتدای آن از وقت عقد اجاره است.



(مسأله 2437) اگر خانه ای را مثلاً یك ساله اجاره دهند و ابتدای آن را یك ماه بعد از خواندن صیغه قرار دهند، اجاره صحیح است، اگرچه هنگامی كه صیغه می خوانند خانه در اجاره دیگری باشد.



(مسأله 2438) اگر مدّت اجاره را معلوم نكند و بگوید: «هر وقت در خانه نشستی اجاره آن ماهی ده هزار تومان است» اجاره صحیح نیست.



(مسأله 2439) اگر به مستأجر بگوید: «خانه را یك ماهه به ده هزار تومان به تو اجاره دادم و بقیّه نیز به همان قیمت»، اجاره در ماه اوّل صحیح است، ولی اگر بگوید: «هر ماهی ده هزار تومان» و اوّل و آخر آن را معیّن نكند، حتّی برای ماه اوّل هم باطل است مگر این كه طبق عرف و قرائن، شروع و پایان آن مشخص باشد.



[401]

(مسأله 2440) اتاقی كه مسافران و زوّار در آن منزل می كنند و معلوم نیست چه مدّت در آن می مانند، ظاهراً حكم اجاره را ندارد بلكه استفاده از آن جایز است، بنابر این اگر قرار بگذارند كه مثلاً شبی هزار تومان بدهند و صاحب اتاق هم راضی شود، استفاده از آن اتاق اشكال ندارد و صاحب اتاق هر وقت بخواهد می تواند آنان را بیرون كند.





مسائل متفرّقه اجاره



(مسأله 2441) مستأجری كه ملكی را اجاره كرده باید پس از پایان مدّت اجاره آن را تخلیه كند و به مالك تحویل دهد، و یا رضایت او را به دست آورد.



(مسأله 2442) مالی را كه مستأجر بابت اجاره می دهد باید معلوم باشد، پس اگر از چیزهایی باشد كه با وزن سنجیده و معامله می كنند، باید وزن آن معلوم باشد و اگر از چیزهایی باشد كه با شمارش می سنجند، باید شماره آن معلوم باشد و اگر مثل حیوان باشد، باید موجر آن را ببیند یا مستأجر خصوصیّات آن را بگوید.



(مسأله 2443) اگر زمینی را برای زراعت جو یا گندم اجاره دهد و اجاره بها را جو یا گندم همان زمین قرار دهد، اجاره صحیح نیست، مگر این كه اجاره بها مقدار معیّنی در ذمّه باشد و مقّید نباشد كه از محصول خود زمین باشد و مستأجر از محصول همان زمین بدهد كه در این صورت اشكال ندارد.



(مسأله 2444) كسی كه چیزی را اجاره داده، تا آن چیز را تحویل ندهد، حقّ ندارد اجاره آن را مطالبه كند; و نیز اگر برای انجام عملی اجیر شده باشد، پیش از انجام عمل حقّ مطالبه اجرت را ندارد، مگر آن كه گرفتن اجاره بها قبل از عمل معمول باشد یا در قرارداد اجاره این چنین توافق شده باشد، مانند اجیر شدن برای حجّ.



(مسأله 2445) هرگاه چیزی را كه اجاره داده تحویل دهد، اگرچه مستأجر تحویل نگیرد یا تحویل بگیرد و تا آخر مدّت اجاره از آن استفاده نكند، مستأجر باید اجاره بهای آن را بدهد.



(مسأله 2446) اگر انسان اجیر شود كه در روز معیّنی كاری را انجام دهد و در آن روز برای انجام آن كار حاضر شود، كسی كه او را اجیر كرده، اگرچه آن كار را به او ارجاع ندهد، باید اجرت او را بدهد، مثلاً اگر خیّاطی را در روز معیّنی برای دوختن لباسی اجیر



[402]

نماید و خیّاط در آن روز آماده كار باشد، اگرچه پارچه را به او ندهد كه بدوزد، باید اجرت او را بدهد، چه خیّاط بیكار باشد و چه برای خودش یا دیگری كار كند.



(مسأله 2447) اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، چنانچه مال در تحویل یا تحت تصرّف مستأجر بوده، مستأجر باید اجرة المثل را به مقدار معمول به صاحب ملك بدهد، مثلاً اگر خانه ای را یك ساله به صد هزار تومان اجاره كند بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجاره آن خانه معمولاً پنجاه هزار تومان باشد، باید پنجاه هزار تومان را بدهد و اگر دویست هزار تومان باشد، باید دویست هزار تومان را بپردازد; و نیز اگر بعد از گذشتن مقداری از مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده، باید اجاره آن مدّت را به مقدار معمول به صاحب ملك بدهد.



(مسأله 2448) اگر چیزی كه اجاره كرده از بین برود، چنانچه در نگهداری آن كوتاهی نكرده و در استفاده بردن از آن هم زیاده روی ننموده باشد، ضامن نیست; و نیز اگر مثلاً پارچه ای را كه به خیّاط داده از بین برود، در صورتی كه خیّاط زیاده روی نكرده و در نگهداری آن هم كوتاهی نكرده باشد، نباید عوض آن را بدهد.



(مسأله 2449) هرگاه صنعتگر چیزی را كه برای ساختن یا تعمیر تحویل گرفته ضایع كند، ضامن است.



(مسأله 2450) اگر قصّاب سرِ حیوانی را ببرد و آن را حرام كند، چه مزد گرفته باشد چه مجّانی سر بریده باشد، باید قیمت آن را به صاحب آن بدهد.



(مسأله 2451) اگر وسیله باربری یا حیوانی را اجاره كند و معیّن نمایند كه چقدر بار بر آن حمل نماید، چنانچه بیشتر از آن مقدار حمل كند و آن وسیله یا حیوان تلف یا معیوب شود، ضامن است; و نیز اگر مقدار بار را معیّن نكرده باشند و بیشتر از مقدار معمول حمل كند، چنانچه وسیله یا حیوان تلف یا معیوب گردد ضامن می باشد; و اگر وسیله از بین نرود و معیوب هم نشود، اجاره مقدار زاید را اگر قابل توجّه باشد، باید بدهد.



(مسأله 2452) اگر حیوانی را برای حمل بار شكستنی اجاره دهد، چنانچه آن حیوان بلغزد یا رم كند و بار را بشكند، صاحب حیوان ضامن نیست ولی اگر به واسطه زدن و مانند آن كاری كند كه حیوان زمین بخورد و بار را بشكند، ضامن است.



(مسأله 2453) مستأجر و كسی كه چیزی را اجاره داده، با رضایت یكدیگر می توانند



[403]

معامله را به هم بزنند; و نیز اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو یا یكی از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، می توانند مطابق قرارداد اجاره را به هم بزنند.